Site icon مجله تخصصی ویبینو

چطور جلسات طوفان کاری موثر و مفیدی داشته باشیم؟

چگونه جلسات طوفان فکری موثر و مفید داشته باشیم

اگر هنوز مقاله ما در خصوص 4 دلیل که شما نمی توانید در جلسات طوفان فکری ایده های خلاقانه پیدا کنید را نخوانده اید، پس حتما قبل از شروع این مقاله، ابتدا آن را مطالعه کنید.اگر بخواهیم کاری کنیم تا جلسات طوفان فکری مفیدی داشته باشیم، چه؟ خوب، مطالعات جالب توجهی درمورد اینکه 1- چه چیزی باعث می‌‍‌شود خروجی حاصل از این جلسات بیشتر باشد؟ 2- چگونه می‌توان با استفاده از این جلسات خلاقانه ترین ایده ها را پیدا کرد؟ وجود دارد. به آن‌ها (ایده های خلاقانه) اجازه دهید راه خود را پیدا کرده و در تناقض با اساس جلسات طوفان فکری، فعلا جلسه طوفان فکری برگزار نکنید!

1. قدم های کوچک بردار!

قدم_های_کوچک_بردار

مگر اینکه ارشمیدس باشید؛ وگرنه لحظه “من کشف کردم” ی – که به آن لحظه ی eureka می‌گویند –وجود ندارد! وقتی به این ویژگی ای نگاه می‌کنیم که افراد خلاق را از بقیه متفاوت کرده است، همیشه این موارد بارزند:

  • آن‌ها سخت کار کرده و استراتژی های خاصی را – که به نتیجه رسیده اند برایشان کار می‌کند – برای خود تدوین می کنند.

لحظات ناگهانی نبوغ حتی برای نوابغ هم وجود نداشته است. درعوض، ایده های عالی از ایده های خوب رشد می کنند که این خود، در نتیجه ی همه ی ایده های قبلی خود است.

جوئل چان و کریستین شون که هر دو از دانشگاه پیتسبورگ هستند، به دقت این موضوع را بررسی کرده اند – چگونه می توانید از یک ایده کوچک به یک ایده بزرگ و در نهایت به یک ایده عالی برسید؟ چان و شون به رونوشت های تیم های مختلف مهندسی نگاه کردند تا ببینند این طراحان چگونه ایده های خود را ارائه می دهند. آن‌ها دریافتند که به جای برخی جهش های چشم گیر از جانب یک عضو از تیم، پیشرفت کاملا تدریجی بوده است. آن‌ها به صورت گروهی و در گذر زمان از یک ایده به یک ایده دیگر – و احتمالا بهتر – رسیده اند؛ و با ادامه دادن این مسیر، همیشه افکار خود را به سمت ایده های بزرگتر و بزرگتر هدایت کرده و در نهایت به راه حل نهایی – و بهترین – نزدیکتر شده اند.

محققان گفتند:

“خلاقیت فرآیندی گام به گام است که در آن ایده A عامل شکل گرفتن فکر جدید – اما نزدیک به آن – می شود؛ که این خود، یک گام جهشی دیگر را در بر داشته و این زنجیره پیشرفت های کوچک ذهنی، در نهایت با به دست آمدن یک ایده خلاقانه در یک گروه به پایان می رسد.”

خلاقیت واقعی ناشی از گرد هم آمدن و جهش ایده های ساده به چیزی بزرگتر است. همین افراد خلاق ممکن است در سایر جلسات طوفان فکری شروع به دنباله روی از “ایده های اولیه” در گروه کنند؛ اما برخلاف آنجا که احتمالا در مسیر اشتباه پیش خواهند رفت، این گروه ها پیشرفت خود را ادامه داده و خیلی زود به یک ایده ساده نمی چسبند.

این نشان می دهد که پویایی گروه برای طوفان فکری چقدر مهم است. اگر این تیم های مهندسی اعضای زیادی داشتند و یا بعضی از آن ها بیش از حد پر قدرت بودند، ممکن بود خیلی زود در پیدا کردن این ایده های خلاقانه به مشکل بر بخورند. درعوض، گروه‌ها به خوبی با هم کار کرده و ایده های مشترکی را که به آن برای حل مشکلات خود نیاز دارند، پیدا می کنند.

چان و شون همچنین گفتند که ایجاد یک جلسه طوفان فکری به عنوان یک انجمن برای “ایده های عالی” می تواند نتیجه ی معکوس دهد. در آن صورت، اعضا می توانند در تلاش برای دستیابی به آن ایده عالی تمرکز کرده و ایده های کوچکی که ارزش گفتن در آنجا ندارند را به دست فراموشی بسپارند. شرکت هایی که به دنبال راه اندازی این جلسات طوفان فکری هستند باید دست از چنین نوع انتظاراتی بردارند و در عوض، به افراد خلاق این امکان را دهند تا به صورت ارگانیک به کشف و ایده پردازی بپردازند.

2. بسنج!

چان و شون همچنین متوجه شدند که اغلب این تیم های طراحی از “سنجه”  استفاده می شود. به عنوان مثال، یک تیم وظیفه داشت که روی طراحی چاپگر کار کند و به فکر چگونگی باز و بسته شدن آن باشد. در بحث در خصوص ساز و کار، آن‌ها از یک قیاس vcr ، سپس در یک درب گاراژ و سپس یک درب غلتکی شکایت کردند؛ همه ی این‌ها به فاصله چند دقیقه ای که ایده های خود را رشد دادند، در فضا قرار گرفت.

“سنجه ها” با ایده “برداشتن گام های کوچک” پیوند خورده اند. شاید توضیح ایده بزرگی که دارید دشوار باشد، اما احتمالاً می توانید آن را به ایده های کوچک تری تبدیل کنید که ممکن است از قبل وجود داشته و بدین ترتیب بتوانید به راحتی آن را توصیف کنید.

استفاده از سنجه همچنین به دیگران امکان می دهد تا به راحتی چیزهایی که در سر شما می‌گذرد را درک کرده و ببینند. مردم معمولاً در توصیف ایده های خود – آن هم مستقیماً از طریق افکاری که در سر دارند – خوب نیستند. درعوض باید یاد بگیریم از استعاره استفاده کنیم، چرا که این‌ها موضوعات مشترک و قابل فهم برای همه مردم هستند. با استفاده از قیاس و استعاره می توانیم از توصیف مستقیم – که وقت گیر هم است – فاصله گرفته و در عوض از یک ایده مشترک استفاده کنیم.

اگر قیاسی از آنچه را که می خواهید دیگران برایتان طراحی کنند به آن‌ها بدهید، آنگاه ذهن آن‌ها حول این قیاس گیر کرده و آن‌ها دیگر قادر نخواهند بود از آن ایده دور شده و فراتر از آن فکر کنند. در عوض، شما باید به افراد خلاق و طراحان فضایی بدهید تا خود ایده ها را کشف کرده و به قیاس های خاص خود برسند.

3. به افراد زمان بده!

فشار قاتل خلاقیت است؛ این در حالی است که شما با زمان دادن به افراد می توانید به پرورش ایده ها و تفکر خلاق آن‌ها کمک کنید. افراد را در یک اتاق حبس کردن و به آن‌ها “برو!” گفتن، حقیقتا بدترین چیز برای تفکر خلاق است. از مطالعه خود در مورد کارمندان شرکت‌های برتر، آمیبیل دریافته است که

” به جای اجرای جلسات طوفان فکری در گروه های بزرگ، بهترین ایده ها زمانی به ذهن خطور می‌کنند که چند نفر از کارمندان به طور طبیعی دور هم جمع شده تا در مورد یک مشکل صحبت کنند.”

در این جلسات کوچکتر و بداهه، ایده ها با سرعت بیشتری تولید شده و خلاق تر می شوند. اگر به آن فکر کنید منطقی به نظر می‌رسد. فشاری در این جلسات بر روی افراد نبوده و آن‌ها در صورتی احساس راحتی می کردند که فقط با یکی دو نفر دیگر صحبت کنند. در این صورت، مکالمه می تواند طبیعی تر جریان یابد؛ بعید به نظر می رسد که فقط یک نفر کنترل مکالمه را به دست گیرد. انتقاد در این جلسات می‌تواند به روشی هوشمندانه تر بیان شود. همه این‌ها باعث می شود این جلسات کوچک تر طوفان فکری بسیار بهتر از آن بزرگتر هایشان عمل کنند.

در ادامه، این گروه های کوچک می توانند ایده های خود را به جلسات با تعداد افراد بیشتری رسانند تا در آنجا بتوانند به عنوان یک نفر صحبت کنند (به این معنی که افراد از قبل با هم هم‌فکری کرده و تنها یک نفر همه ی ایده ها را ایده پردازی نکرده است)؛ در جایی که می‌توان بازخوردهای انتقادی بیشتری– از گروه های مختلف تری – دریافت کرد.

اگر می خواهید یک جلسه طوفان فکری اجرا کنید، باید این دو نکته را حتما در نظر داشته باشید: (آن هم به میزان ایده آل)

  • تاکید بر روی اهمیت موضوع مورد بحث
  • دادن زمان کافی به آن‌ها برای آماده سازی ایده های خود

آن‌ها در ابتدا می توانند از طریق ایده هایی که در ذهن خود دارند، بدیهی ترین و ساده ترین آن‌ها را کنار گذاشته، سپس در گروه های کوچک تر حضور پیدا کرده تا درباره ایده های اولیه خود با آن‌ها بحث کنند؛ آن‌ها با این کار در حال پرورش ایده های کوچک خود هستند. سپس شما باید ایده ها را به گروه های بزرگ تر منتقل کنید، جایی که می توان همه ایده های توسعه یافته را مورد بحث و نقد قرار داد.

4. "دست نوشته ی ذهنی" به جای "طوفان فکری"

به نظر می رسد این راز موفقیت طوفان فکری است – اساساً آن را برگزار نکردن! نشستن در یک اتاق بزرگ که سعی در ساخت یک ایده قهرمانانه دارد، دردی را دوا نخواهد کرد. بحث و نقد این ایده ها در یک گروه بزرگ عالی است، اما این نمی‌تواند جایگزین تفکر فردی و حقیقی شود. جنبه تولید ایده در طوفان فکری را از جنبه ی انتقاد در آن جدا کنید؛ و بدین ترتیب تنها فرمول رسیدن به ایده های واقعا خلاق را بدست آورده اید.

برای انجام این کار، پروفسور لی لی تامپسون فکر می کند که باید به جای طوفان فکری، باید جلسات “دست نوشته ی ذهنی” برگزار کنیم. لی، استاد مدیریت و سازمان های دانشکده مدیریت کلوگ می گوید: “اگر همه قبل از جلسه ایده های خود را بنویسند و برای به بحث گذاشتن آن‌ها به جلسه بیایند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؛ از طرفی، افراد دیگر مجبور نیستند وقت خود را هدر داده و بحث های ساده و گاها احمقانه را به بحث بگذارند. از طرف دیگر، افرادی که در جلسات طوفات فکری تلاش می کردند در سیستم بازی راه انداخته و با استفاده از یک راه حل بحث را شروع کرده، وقت جلسه را هدر داده و در آخر جلسه ساکت بمانند، را از دور این بازی خارج می‌کند.”

“با داشتن یک دوره ایده های اولیه قبل از جلسه، به افراد فرصت می دهید تا بدون فشار در جلسات طوفان فکری فکر کنند.”

چگونه یک جلسه موثر طوفان کاری را هدایت کنیم؟

بنابراین اگر می خواهید طراحان، افراد خلاق و سایر افراد درون سازمان خود در یک جلسه طوفان فکری ایده های خوبی ارائه دهند، چه باید کرد؟

خوب، به آن‌ها هشدار دهید. رفتار خردمندانه این است که به افراد فرصت دهید تا قبل از رسیدن به جایی در آن سالن کنفرانس بزرگ و تخته سفید، بر روی ایده های خود کار کنند. در این شرایط، آن‌ها می توانند قبل از رفتن به گروه ‌های کوچکتر، ایده پردازی های آغازین خود را انجام داده و در مورد آن‌ها بحث کنند. خوشبختانه، در این گروه های کوچک با برداشتن گام هایی کوچک در راستای ایده ی خود، می‌توانند آن را رشد داده و به مراحل بعدی برسانند.

در جلسات طوفان فکری، باید از انتقادهای سازنده استقبال کرد؛ تا این گروه به طور کلی بتواند به بهترین و خلاق ترین راه حل های مرتبط با مشکلاتش برسد. خوب، فکر کنم متوجه شده باشید که این کار، خیلی سخت تر از تنها نشاندن افراد در یک اتاق جلسه با مقداری قهوه و بیسکوییت و درب بسته است. جلسات طوفان فکری در ابتدا به عنوان راهی برای به دست آوردن بهترین و خلاق ترین ایده ها از طریق گروهی از افراد در نظر گرفته شده بود؛ اما همانطور که می‌بینید، این مدل جلسه برگزار کردن دردی دوا نمی‌کند. اما با دنبال کردن چند ایده ساده برای تقویت خلاقیت، می توانید ایده های کوچک را به ایده های بزرگ تبدیل کرده و از جلسات طوفان فکری – که اگر خوب هدایتشان نکنید به گرداب هایی واقعی تبدیل خواهند شد – نهایت استفاده را ببرید.